قرارداد بیع یکی از رایج ترین عقودی است که امروزه در معاملات انجام می گیرد. عقد بیع از ابتدا زندگی اجتماعی وجود داشته است و امروزه گسترش یافته و پیچیده تر شده است. همین پیچیدگی عقد بیع قانون گذاران را به تدوین قوانین در مورد آن سوق داده است.
بیع
همانطور که در قانون مدنی آمده است بیع عبارت است از :
تملیک عین به عوض معلوم
از این ماده به خوبی بر میاید که در ازای پرداخت ثمن یا قیمت چیزی ، مالک مال یا عین ،الزام به تسلیم مبیع می شود. اما گاهی مالک مال را تسلیم نمی کند که در این صورت می توان از طریق قانون او را ملزم به تسلیم مبیع کرد.
وفق قانون از زمانی که عقد بیع منعقد می شود ، عین یا مال متعلق به مشتری است و همچنین ثمن و قیمت مال، متعلق به بایع است. اما با این وجود گاهی بایع مال مشتری را تسلیم نمی کند که در این صورت باید از طریق قانون وی را ملزم به تسلیم مبیع کرد.
به عبارت دیگر تسلیم مبیع در قانون مدنی عبارت است از این که مبیع (مالی که فروخته می شود) به صورتی به تصرف مشتری در بیاید که او بتواند از مالی که خریداری نموده است انواع تصرفات و استفاده ها را بنماید؛ همچنین قبض یعنی سلطه و تسلط مشتری بر مبیع.
تسلیم چه زمانی صورت میگیرد؟
تسلیم زمانی صورت میپذیرد که مبیع تحت اختیار مشتری گذاشته شده باشد اگرچه هنوز مشتری در عمل، تصرفی در آن ننموده باشد. یعنی مهم این است که مشتری امکان تصرف و استفاده از مبیع را در حدود عرف داشته باشد، فارغ از این که از این امکان استفاده نموده باشد یا خیر. لذا تسلیم تابع این است که مبیع چه چیزی باشد متفاوت است یعنی تسلیم خانه با تحویل کلید انجام می شود، تسلیم خودرو با تحویل خود خودرو و تسلیم لباس نیز با تسلیم آن در سایز مورد نظر.
اما همواره تسلیم به این سادگی نیست!
ماده 383 قانون مدنی صریحاً بیان مینماید که تسلیم باید شامل اجزاء و توابع مبیع هم باشد به طوری که وجود آنها لازمهی استفاده از مبیع باشد؛ مثلاً در تسلیم تجهیزات و ماشین آلات فنی، لازم است که دفترچه راهنما نیز با آن تحویل شود، بعضاً میبایست برخی از لوازم مصرفی تا زمان معینی تحویل شود و حتی بعضاً میبایست اپراتورها و نیروهای خریدار برای کار با آن تجهیزات توسط فروشنده آموزش ببینند و برای کار با دستگاه توانمند شوند.
پس در این جا با ذکر مثال تجهیزات فنی، تفاوت قبض و تسلیم را نیز متوجه شدیم، زیرا زمانی که تجهیزات به خریدار تحویل شود، قبض صورت گرفته است اما تا زمانی که آموزش استفاده از آن و یا به فرض راهاندازی اولیه آن صورت نپذیرد، تحویل انجام نشده است.
زمان تسلیم مبیع
تسلیم مبیع میبایست همزمان با انعقاد قرارداد صورت پذیرد مگر این که طرفین معامله یعنی خریدار و فروشنده برای تسلیم مبیع زمانی معین کرده باشند که در این صورت فروشنده در زمان مقرر باید قدرت برای تسلیم داشته باشد. اگر مبیع قبل از قرارداد فروش، در تصرف خریدار باشد مثلاً این که خریدار پیش از آن که خانهای را بخرد، به عنوان مستأجر از آن بهره میبرده است، نیازی به قبض جدید و تحویل مجدد نیست. قانونگذار در ماده 374 قانون مدنی بیان میدارد که اذن یا اجازه فروشنده برای قبض لازم نیست و اگر عقد بیع به درستی واقع شده باشد با توجه به اینکه این عقد از عقود تملیکی است و با توجه به این که اصولاً به محض وقوع بیع مشتری مالک مبیع میشود، می تواند بدون اذن فروشنده نیز مبیع را قبض نماید،
مثلاً اگر خودرو در کنار خیابان پارک شده باشد و خریدار سوئیچ خودرو را داشته باشد و فروشنده جهت تسلیم خودرو در محل حاضر نشود، خریدار میتواند بدون نیاز به اجازه فروشنده یا حضور وی، سوار خودرو شده و از خودرو استفاده نماید.
مکان تسلیم مبیع
در خصوص مکان تسلیم مبیع اصل بر این است که مبیع بایستی در همانجایی تحویل شود که عقد بیع یا قرارداد فروش در آنجا واقع شده است مگر این که بر اساس عرف و عادت لازم باشد مبیع در مکان دیگری تحویل شود یا طرفین عقد یعنی خریدار و فروشنده مکان به خاصی را برای تسلیم مبیع در نظر گرفته باشند. بر اساس ماده 381 قانون مدنی، هزینههای تسلیم مبیع از جمله اجرت حمل و نقل آن به محل تسلیم، بر عهدهی فروشنده است مگر اینکه عرف و عادت محل از بابت مخارج رویهی دیگری را مشخص کرده باشد یا طرفین در عقد خلاف آن را شرط کرده باشند و یا پس از وقوع عقد بر خلاف آن توافق نمایند.
موسسه حقوقی داوری دادگران عدالتخواه امید
موسسه حقوقی و داوری دادگران عدالتخواه امید با مدیریت جناب آقای رضا دانش وکیل پایه یک دادگستری، مفتخر است با بهره گیری از کادری مجرب از وکلای متخصص در تمامی امور حقوقی و کیفری؛ آماده ارائه هرگونه خدمات وکالتی و مشاوره ای برای اشخاص حقیقی و حقوقی اعم از شرکتهای خصوصی و دولتی در تمامی مراجع قضایی و دادگستری می باشد.
ضمانت اجرای عدم تحویل مبیع
همانطور که گفتیم پس از اینکه معامله به نحو صحیح واقع شد، فروشنده ملزم به تحویل مبیع یا همان مال موضوع قرارداد بوده و خریدار یا مشتری نیز مکلف است ثمن یا مبلغ را به فروشنده پرداخت نماید. بر اساس ماده 376 قانون مدنی اگر فروشنده در تحویل مبیع و مشتری در تحویل ثمن تأخیر نموده یا از تحویل آن امتناع نماید، اجبار به تسلیم می شود،
بدین معنی که با تقدیم دادخواست الزام به تسلیم مبیع یا الزام به تحویل یا پرداخت ثمن معامله، از محضر مراجع ذی صلاح قضایی الزام شخص به تسلیم را تقاضا مینماییم. البته نکته ای که ذکر آن در این قسمت خالی از لطف نخواهد بود حق حبس فروشنده و مشتری است که بر اساس آن مستنداً به ماده 377 قانون مدنی، در صورتی که برای تسلیم ثمن یا مبیع مهلتی تعیین نشده باشد، هر یک از فروشنده و خریدار حق دارند تا زمانی که طرف مقابل مابهازا را تسلیم ننموده باشد، از تسلیم مبیع یا ثمن خودداری نماید.
در صورتی که برای تسلیم، یکی از مبیع یا ثمن زمان تعیین شده باشد و دیگری حال باشد، هر کدام از مبیع یا ثمن که تسلیم آن مدت دار نباشد یا به عبارتی برای آن زمان تعیین نشده باشد، می بایست تسلیم شود و دادگاه طرف دیگر را تا فرارسیدن زمان مزبور الزام نخواهد کرد.
انواع مبیع
مبیع به اعتبارات مختلف قابل طبقه بندی در تقسیم بندی های مختلف است که به زعم نگارنده اهم آنها عبارتند از: عین معین ، کلی در معین ، کلی فی الذمه، مشاع و مفروز.
عین معین آن است که در عالم واقع وجود خارجی داشته و قابلیت تعیین و اشاره داشته باشد و شبهه ای به آن وارد نشود مثلاً خودرو بنز S500 آبی سال 2012 به شماره انتظامی 324د22 ایران 11، در بیع عین معین به محض وقوع عقد، فروشنده مالک ثمن و خریدار مالک مبیع می شود.
کلی در معین آن است که مقدار معینی از مال متساوی الاجزاء موجود باشد، یعنی مقدار معینی از مالی که اجزاء آن هم شکل و هم مرتبه است. مثلاً 3 کیلوگرم برنج طارم از 100 کیلوگرم برنج طارم موجود در مغازه آقای کاظمی، در بیع کلی در معین زمانی که مصداق تعیین شود یعنی 3 کیلوگرم وزن شده داخل ظرف ریخته شود، مشتری مالک مبیع و فروشنده مالک ثمن میشود.
کلی فیالذمه بیشتر در مبحث تعهدات بررسی میشود و فروشنده متعهد می شود یک یا 10 دستگاه خودرو بنز C200 سال 2020 با آپشنهای مشخص را به خریدار تحویل نماید، در این صورت می بایست مالی را با اوصاف مذکور تعیین و تحویل خریدار نماید که در این باب علمای حقوق دو نظریه دارند، عده ای معتقدند تملیک همزمان با تسلیم صورت میگیرد و عده دیگر اعتقاد دارند تملیک همزمان با تعیین مصداق به وقوع میپیوندد.
مال مشاع یعنی مالی که مالکیت افراد در آن مشترک بوده و نتوان مالکیت آنها بر قسمتی معین از مال را تعیین نمود، در واقع در مالکیت مشاعی کلیه مالکین در جزء به جزء عین مشاع همزمان مالک هستند.
مال مفروز در مقابل مشاع قرار می گیرد و عبارت است از مالی که مالکیت افراد بر قسمت های آن مشخص است و افراد مشترکاً بر آن مالکیت ندارند.
رسیدگی به شکایت الزام به تسلیم مبیع در صلاحیت کدام دادگاه قرار دارد؟
مرجع صالح برای رسیدگی به دعوا الزام به تسلیم مبیع متفاوت می شود. در اینجا ملاک تعیین دادگاه صالح ، نوع مال است.
اموال را می توان از نظر قابلیت انتقال به دو دسته تقسیم کرد :
مال غیر منقول : مالی است که قابلیت انتقال نداشته باشد اعم از اینکه ذاتا غیر قابل انتقال باشد یا به واسطه اقدامات شخصی غیر قابل انتقال باشد و اگر منتقل شود از خود خرابی به جای می گذارد. مانند خانه یا اشجار باغ.
مال منقول : مالی است که ذاتا قابلیت انتقال دارد و از نقل و انتقال آن اسیبی در محل باقی نمی ماند. مانند ماشین یا قالی
رسیدگی به الزام به تسلیم مبیع غیر منقول در صلاحیت دادگاه محل وقوع مال می باشد. یعنی اگر شکایت شما مربوط به تسلیم یک دستگاه آپارتمان می باشد ، دادگاه محل وقوع آپارتمان در صلاحیت دادرسی قرار میگیرد .رسیدگی به دعاوی تسلیم مبیع منقول در صلاحیت دادگاه محل سکونت خوانده قراردارد. در این مورد منظور از خواهان مشتری و منظور از خوانده بایع می باشد. یعنی دادگاه محل سکونت بایع در صلاحیت دادرسی قرار دارد.